سوگند به حیوانات (قرآن)خداوند متعال در قرآن کریم، در دو مورد به حیوانات سوگند یاد نموده است. ۱ - سوگند به حیوانات وحشیسوگند خداوند به حيوانات وحشى، هنگام پنهان شدنشان در لانهها، براى اثبات حقّانيّت قرآن: ۱.۱ - آیات قرآن• «فلا اقسم بالخنس؛ نه نه؛ پس سوگند به ستارگان پنهان شونده (در روز) و به ستارگان بازگردنده در شب،» • «الجوار الکنس؛ آن ستارگان سیركننده غایب شونده (كه در آخر شب همانند وحوش فرو رفته در نهانگاه در مغرب خود پنهان مىشوند)» • «انه لقول رسول کریم؛ (جواب سوگندهاى گذشته این است) كه این (قرآن) بىتردید گفتار فرستادهاى گرامى و ارجمند (جبرئیل) است.» ۱.۲ - مفهوم شناسیكنس به معنای بمعنى نهان شدن است ،«كنس الظّبی كنوسا: ای تغیب و استتر فى كناسه» یعنی آهو در نهانگاه خویش پنهان شد. علامه طبرسی در مجمع البیان مینویسد: (الْكُنَّسِ) از صفات آن ستارگان است كه متوارى و پنهان در بروج خود میشوند چنان كه، آهوان در لانههاى خود پنهان میشوند. آیت الله مکارم در تفسیر نمونه مینویسد: كنس جمع كانس از ماده كنس بر وزن شمس به معنى مخفى شدن است و كناس بر وزن پلاس به لانه پرندگان و مخفیگاه آهوان و حیوانات وحشی گفته مىشود. ۱.۳ - تفسیر آیاتآیات فوق ممكن است اشاره به این مطلب باشد كه ستارگان داراى حركتاند (الجوار) و در سیر خود رجوع و باز گشت دارند (الخنس) و سرانجام به هنگام طلوع سپیده صبح و آفتاب مخفى و پنهان مىشوند، شبیه آهوانى كه شبها در بیابانها براى به دست آوردن طعمه مىگردند، و به هنگام روز از ترس صیاد و حیوانات وحشى در كناس خود مخفى مىشوند.علامه طباطبایی كنس را به معنای وسیع حیوانات وحشی گرفته نه فقط صرف آهوان و در ذیل آیات فوق مینویسد:كلمه كنس جمع كانس است، و مصدر كنوس به معناى داخل شدن وحشىهایى از قبیل آهو و طیور به درون لانهاش است، لانهاى كه براى خود اتخاذ كرده و در آن جایگزین شده است. در اینكه منظور از این سوگندها چیست بسیارى از مفسران معتقدند كه اشاره به پنج ستاره سیار منظومه شمسی است كه با چشم غیر مسلح دیده مىشود ( عطارد، زهره، مریخ، مشتری، و زحل). ۲ - سوگند به اسبان دوندهسوگند به اسبان دونده در جهاد یا شتران در مراسم حج: ۱.۱ - آیات قرآن• «و العادیات ضبحا؛ سوگند به اسبان دونده (جهاد) که به شدت نفس میزنند.» • «فالموریات قدحا؛ پس به اسبانی که با سم هایشان جرقه آتش از سنگ میجهانند.» ۱.۲ - مفهوم شناسیالعادیات از ماده عدو به معنای تجاوز و تعدی است.و الضَّبْحُ به معنای صدای نفسهای اسبان است. علامه طباطبایی در المیزان نوشته: كلمه عادیات از مصدر عدو است، كه به معناى دویدن به سرعت است، و كلمه ضبح به معناى صوتى است كه از نفس نفس زدن اسبان در حین دویدن شنیده مىشود، و آنچه معهود در ذهن همه و معروف در بین اهل لسان است، این است كه این كلمه در خصوص اسبان بكار مىرود، هر چند كه بعضى ادعا كردهاند كه این صدا براى بسیارى حیوانات دیگر نیز دست مىدهد. اما مصطفوی در التحقیق مینویسد: (و العادیات: تشمل كلّما یعدو فی سبیل الخیر و فی الطریق النجاح لینال الى هدف مقصود و نتیجة مرضیة، فتشمل الخیل العادیات فی سبیل اللّه، و المجاهدین المجتهدین فی طریق الجهاد، و ...؛ کلمه عادیات شامل هر آن چیزی میشود که در مسیر خیر برای رسیدن به هدف با سرعت حرکت میکند لذا شامل اسبان دونده در راه حق یا مجاهدان در طریق جهاد و ... میگردد.) ۲.۳ - تفسیر آیهعادیات جمع عادیة از ماده عدو بر وزن صبر در اصل به معنى گذشتن و جدا شدن است، خواه قلبا بوده باشد كه آن را عداوت گویند و یا در حرکت خارجى كه آن را عدو دویدن مىخوانند، و گاه در معاملات است كه آن را عدوان مىنامند، و در اینجا منظور همان دویدن با سرعت است. ضبح بر وزن مدح به معنى صداى نفسهاى تند و سریع اسب است كه هنگام دویدن از او به گوش مىرسد. در تفسیر آیات نخست سوره عادیات دو نظر وجود دارد: ۱- منظور سوگند به اسبهایى است كه با سرعت به سوى میدان جهاد پیش مىروند، و از آنجا كه جهاد امر مقدسى است این حیوانات نیز در این مسیر مقدس آن چنان ارزش پیدا مىكنند كه شایسته است سوگند به آنها یاد شود. ۲- تفسیر دیگر سوگند به شترانى است كه در فریضه بزرگ حج در میان مواقف و اماكن مقدس به سرعت حركت مىكنند، و به همین دلیل داراى قداستى هستند شایسته سوگند. در حدیثى آمده است كه ابنعباس مىگوید: در حجر اسماعیل در كنار خانه کعبه بودم، مردى آمد در باره آیه (وَ الْعادِیاتِ ضَبْحاً) از من سؤال كرد، من گفتم: منظور اسبانى است كه در راه جهاد حمله مىكنند، و شبانگاه به محل استراحت بازمىگردند، و سربازانى كه آتش روشن مىكنند و براى خود غذا درست مىكنند. آن مرد از من دور شد و به سراغ امیر مؤمنان علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) رفت در حالى كه در كنار زمزم بود و از همین آیه از آن حضرت سؤال كرد. فرمود: آیا از كسى قبل از من این آیه را پرسیدهاى عرض كرد آرى، از ابن عباس پرسیدهام او گفت منظور اسبانى است كه در راه جهاد حمله مىكنند، فرمود: برو و او را صدا كن نزد من بیاید. هنگامى كه خدمت حضرت على (علیهالسّلام) آمدم فرمود: چرا مردم را به چیزى كه نمىدانى فتوا مىدهى؟ اولین غزوه در اسلام بدر بود و با ما جز دو اسب نبود: اسبى از زبیر و اسبى از مقداد چگونه عادیات به معنى اسبان است؟! نه، مقصود شترانى است كه از عرفات به مشعر و از مشعر به منی مىروند. ابن عباس مىگوید این را كه شنیدم از نظر خود بازگشتم و نظر امیر مؤمنان على (علیهالسّلام)را پذیرفتم. این احتمال نیز وجود دارد كه عادیات داراى معنى وسیعى است كه هم اسبان مجاهدان را شامل مىشود، و هم شتران حاجیان را، و منظور از روایت فوق این است كه نباید معنى آن را محدود به اسبان كرد چرا كه این معنى همه جا صادق نیست، مصداق واضحترش شتران حجاج است. این تفسیر از جهاتى مناسبتر به نظر مىرسد. ۳ - پانویس۴ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۲، ص۲۵۵، برگرفته از مقاله «سوگند به حیوانات». |